کلبه فراقط!!!
سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 2:35 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

اگه یه روز بری سفر بری ز پیشم بی خبر

اسیر رویاها میشم دوباره باز تنها میشم

به شب میگم پیشم بمونه به باد میگم تا صبح بخونه

بخونه از دیار یاری چرا میری تنهام میزاری


اگه فراموشم کنی ترک آغوشم کنی

پرنده دریا میشم تو چنگ موج رها میشم

به دل میگم خاموش بمونه می رم که هر کسی بدونه

می رم به سوی اون دیاری که توش منو تنها نزاری


اگه یه روزی نوم تو تو گوش من صدا کنه

دوباره باز غمت بیاد که منو مبتلا کنه

به دل میگم کاریش نباشه بزاره درد تو دوا شه

بره توی تموم جونم که باز برات آواز بخونم

اگه بازم دلت می خواد که یار یکدیگر باشیم

مثال ایوم قدیم بشینیم و سحر پاشیم

باید دلت رنگی بگیره دوباره آهنگی بگیره

بگیره رنگ اون دیاری که توش منو تنها نزاری


اگه میخوای پیشم بمونی بیا تا باقیه جوونی

بیا تا پوست و استخونت

نزار دلم تنها بمونه

بزار شبم رنگی بگیره دوباره آهنگی بگیره

بگیره رنگ اون دیاری که توش منو تنها نزاری

اگه یه روزی نوم تو ........



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 2:32 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

پشت اين پنجره ها دل مي گيره
غم و غصه دلو تو ميدوني

وقتي از بخت خودم حرف ميزنم
چشام اشک بارون ميشه تو ميدوني

عمريه غم تو دلم زندونيه
دل من زندون داره تو ميدوني

هر چي بهش ميکم تو آزادي ديگه
ميگه من دوست دارم تو ميدوني


مي خوام امشب با خودم شکوه کنم
شکوه هاي دلمو تو ميدوني

بگم اي خدا چرا بختم سياس
چرا بخت من سياس تو ميدوني

پنجره بسته ميشه شب ميرسه
چشام آروم نداره تو ميدوني

اگه امشب بگذره فردا ميشه
مگه فردا چي ميشه تو ميدوني


عمريه غم تو دلم زندونيه
دل من زندون داره تو ميدوني

هر چي بهش ميگم تو آزادي ديگه
ميگه من دوست دارم تو ميدوني



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 2:31 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

تو فکر یک سقفم
یه سقف بی روزن
یه سقف پا برجا
محکم تر از آهن

سقفی که تن پوش هراس ما باشه
تو سردی شبها لباس ما باشه
سقفی اندازه ی قلب من و تو
واسه لمس تپش دلواپسی
برای شرم لطیف آینه ها
واسه پیچیدن بوی اطلسی
زیر این سقف با تو از گل
از شب و ستاره می گم
از تو و از خواستن تو
میگم و دوباره می گم

زندگیمو زیر این سقف
با تو اندازه می گیرم
گم می شم تو معنی تو
معنی تازه می گیرم
سقفمون ، افسوس و افسوس
تن ابر آسمونه
یه افق ، یه بی نهایت
کمترین فاصلمونه
تو فکر یک سقفم
یه سقف رؤیایی
سقفی برای ما
حتی مقوایی
تو فکر یک سقفم
یه سقف بی روزن
سقفی برای عشق
برای تو با من
زیر این سقف اگه باشه
می پیچه عطر تن تو
لختی پنجره هاشو
می پوشونه پیرهن تو
زیر این سقف
خوبه عطر خود فراموشی بپاشیم
آخر قصه بخوابیم ، اول ترانه پاشیم
تو فکر یک سقفم



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 2:30 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

کـجــاي ايـن جــنـگـل شــب
پنهون مي شي خورشيدکم
پشـت کدوم ســد ســکـوت
پـر مـي کــشــي چــکـاوکم

چرا بـه من شک مي کنی
مـن کـه مـنـــم بـرای تــو
لبـریـزم از عـشــق تــو و
سـرشــارم از هــوای تــو

دسـت کدوم غزل بـدم
نـبــض دل عـاشـقـمـو
پشت کدوم بهانه باز
پنهون کنم هق هقـمو

گـریه نمی کنم نـــرو
آه نمی کـشـم بشین
حرف نمی زنـم بمـون
بغض نمی کنم ببیـن

سفر نکن خورشیدکم
ترک نکن منو نرو
نبودنت مرگه منه
راهییه این سفر نشو
نزار که عشق من وتو
اینجا به اخر برسه
بری تو و مرگ منم
رفتن تو سر برسه

گـریه نمی کنم نـــرو
آه نمی کـشـم بشین
حرف نمی زنـم بمـون
بغض نمی کنم ببیـن

نـوازشــم کــن و بـبـیــن
عشق می ریزه از صدام
صدام کــن و ببـین که باز
غنچه می دن تـرانه هام
اگر چه من به چـشـم تو
کمـم قـدیمی ام گمـم
آتشـفشـان عـشـقـمـو
دریـــای پــر تـلاطــمــم

گـریه نمی کنم نـــرو
آه نمی کـشـم بشین



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 2:28 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

با چشم گریون گوشه ای
تک تنها نشستم
توی چشمام حلقه اشک
منتظرت نشستم

قسم به بی تو بودنم
بی تو دیگه نمیتونم
یادم میاد گفتی بهم
برو دیگه نمی مونم

باورش سخته هنوزم
که به من حسی نداری
رو لبام اسم تو موند و رو دلم یه زخم کاری
بی تو مرگ و زنده بودن
واسه من فرقی نداره
زنده زنده می میرم تا یه روز بیای دوباره

از روزی که ندارمت زندگی سخته بخدا
از وقتی که ندیدمت چشمام بی خواب بخدا
چه کنم خدایا خدیا میدونم تنهایی سخته
دیگه بسته بی وفایی میدونم بی کسی سخته



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 2:27 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

براي روز ميلاد تن من،
نمي خوام پيرهن شادي بپوشي
به رسم عادت ديرينه حتي،
برايم جام سرمستي بنوشي
براي روز ميلادم اگر تو،
به فکر هديه اي ارزنده هستي
منو با خود ببر تا اوج خواستن،
بگو با من که با من زنده هستي
که من بي تو نه آغازم نه پايان،
تويي آغاز روز بودن من
نذار پايان اين احساس شيرين،
بشه بي تو غم فرسودن من
نمي خوام از گلهاي سرخابي،
برايم تاج خوشبختي بياري
به ارزشهاي ايثار محبت،
به پايم اشک خوشحالي بباري
بذار از داغي دستهاي تنها،
بگيره هرم گرما بستر من
بذار با تو بسوزه جسم خستم،
ببيني آتش و خاکستر من
اي تنها نياز زنده موندن،
بکش دست نوازش بر سر من
به تن کن پيرهني رنگ محبت،
اگه خواستي بيايي ديدن من
که من بي تو نه آغازم نه پايان،
تويي آغاز روز بودن من
نذار پايان اين احساس شيرين،
بشه بي تو غم فرسودن من



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 1:47 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

ببار ای ابر باران بار ، باران را

بيار ای شرشر باران ، بهاران را
رها کن رود عاشق ، تن سوي دريا
بجوش اي چشمه ي پاک ، از دل صحرا
زمين بشکاف از هم ، باغ برپا شو
جوانه سر براور ، غنچه گل وا شو
نسيم از ره بياور عطر فردا را
پرنده ، صبح شد ، بيدار کن ما را
مؤذن ، بانگ برکش ، خلق برخيزد
بخوان نام خدا ، تا ديو بگريزد
شهادت ده ، گواهي کن ، گواهي خواه
بگو اين ، اين و آن ، آن ؛ هر چه خواهي ، خواه
بگو شب رفت و خط فاصله پيداست
به چشم باز بيداري که بر فرداست
سپيدی رو به بالا مي رود در کوه
سياهي رو به بستر هاي خواب آلود
کنون ؛ صف در صف هم خيل بيداران
کنون ؛ بستر به بستر ها ، سبک باران
گواهي کن ، گواهي کن ، گواهي کن
مرا از خويشتن تا خويش راهي کن
من ام ابر و , ببارانم ، ببارانم
برويانم ، برويانم , بهاران ام
روانم کن به دريا ، رودبارام من
بجوشانم به صحرا ، چشمه سارام من
زمين ام ، مي شکافم ، باغ برپاي ام
نسيم ام ، گل فشان ام ، عطر فرداي ام
پرنده ، خود من ام ؛ پرواز ده من را
خود صبح ام ؛ صفاي ذات ده من را
ببر نام خدا ؛ ره توشه بردارم
گواهي مي دهم عزم گذر دارم



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 1:46 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

یه شب تو خواب وقته سحر شهزاده ايی زرين کمر

نشسته بر اسب سفيد مي یومد از کوه و کمر

می رفت و آتش به دلم می زد نگاهش

کاشکی دلم رسوا بشه دريا بشه اين دو چشم پرآبم

روزی که بختم وا بشه بی یار بشه اون که آمد به خوابم

شهزاده ی رویای من شاید تویی

اونکس که شب در خواب من آید تویی ...

از خواب شیرین ناگه پریدم دیگر ندیدم اورا کنارم ای خدا

جانم رسیده از غصه بر لب هر روز و هر شب در انتظارم ای خد ا



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 2:59 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

جاده خوشبختی در دست تعمیره

دور بزن برگرد این اسمش تقدیره
پل رابطه در دست احداثه
تامین بودجه کار تو دست اندازه
چراغ های پارک همگی خاموشن
یه سری آدم اونجا یه چیز هایی میفروشن
یه راننده ناشی یه راننده مسته
هر طرف میری همه جا بنبسته
وقتی که عاشق بودن گناه
فرصت رابطه یک نگاه
معنی سکوت تو صدامه
نپرس از من نپرس از عشق
دولت بیدار فقط تو خوابه
منزل مقصود یه سرابه
عمر این قصه عمر حبابه
نپرس از من نپرس از عشق
فرشته ها رو خبر کنید این همه بس نیست
مشترک مورد نظر در دسترس نیست
تلفن امداد یک سره اشغال
این پیش شماره که مال پارسال
پول نداره ولی اخلاقش بد نیست
وقتی پول نداره اخلاق دیگه مطرح نیست
خواستم بیام پیشت خیابونا شلوغ بود
اگه گفتم دوستت دارم شوخی کردم اونهم یه دروغ بود
اقا دل خوش بگو سیری چنده؟
پسرم گوش کن نصیحت مثل پنده
جاده خوشبختی در دست تعمیره
دور بزن برگرد این اسمش تقدیره



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 2:58 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

چیزی بلد نیستم تا تو رو دلداری بدم
خدا به موقع می رسه فقط به این معتقدم
گریه نکن که بغض تو به من سرایت می کنه
فریاد تو شب رو شکست . کی جز تو جرات می کنه
چیزی بلد نیستم تا تو رو دلداری بدم
خدا به موقع می رسه فقط به این معتقدم
گریه نکن تا این قلب از شکستت مایوس شه
انقدر نگه دار اشکاتو که قدر اقیانوس شه
چیزی بلد نیستم تا تو رو دلداری بدم
خدا به موقع می رسه فقط به این معتقدم



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 2:23 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

شاکي روزگار منم، تموم اين شهر متهم
يه حادثه چند ساعته با من مي‌آد قدم قدم
زخما دهن وا مي‌کنن، وقتي دل از دشنه پره
دست من‌و بگير که پام رو خون عشقم مي‌سره
بگو که از کدوم طرف مي‌شه به آرامش رسيد
وقتي تو چشم هر کسي برق فريب‌و مي‌شه ديد
راه ضيافت‌و به من دستاي کي نشون مي‌ده
وقتي که حتي گل سرخ اين روزا بوي خون مي‌ده
وقتي زندگي با چاقو قسمت مي‌شه
وقتي رفاقتا خيانت مي‌شه
محکمه‌تو تو خيابون بر پا کن
وقتي که عشق همرنگ نفرت مي‌شه
تمرين مرگ مي‌کنم تو گود اين پياده‌رو
يه چيزي انگار گم شده توي نگاه من و تو
دارم به داشتن يه زخم تو سينه عادت مي‌کنم
دارم شبام‌و با تن يه مرده قسمت مي‌کنم



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 2:22 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

سوار خواهد آمد، سرای رفت و رو کن

کلوچه بر سبد نه، شراب در سبو کن

ز شست و شوی باران ، صفای گل فزون‌تر
کنار چشمه بنشین، نشاط شست‌و‌شو کن

جلیقه‌ی زری را ز جامه‌دان برآور
گرش رسیده زخمی، به چیرگی رفو کن

ز پول زر به گردن، ببند طوقی،
امابه سیم تو نیرزد، قیاس با گلو کن

به هفت رنگ شایان، یکی پری بیارای
ز چارقد نمایان، دو زلف از دو سو کن

ز گوشه خموشی، سه تار کهنه برکش
سرودی از جوانی، به پرده جست‌وجو کن

چه بود آن ترانه؟ بلی به یادم آمد
ترانه «ز دستم گلی بگیر و بو کن»

سکوت سهمگین را از این سرا بتاران
بخوان، برقص، آری، بخند و های ‌و هو کن

سوار چون درآید در آستان خانه
گلی بچین و با دل، نثار پای او کن

سوار در سرایت شبی به روز آرد
دهد به هر چه فرمان، سر از ادب فرو کن

سحر که حکم قاضی رود به سنگسارت
نماز عاشقی را به خون دل وضو کن



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 2:22 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       


دنياي اين روزاي من

هم قد تن پوشم شوده

اينقدر دورم از توکه

دنيا فراموشم شده
دنياي اين روزاي من
درگير تنهايي شده
تنها مدارا ميکنيم
دنيا عجب جايي شده
هرشب تو روياي خودم .. آغوشتو تن ميکنم
آينده اين خونرو باشمع روشن ميکنم
هر شب تو رويا خودم
در حسرت فرداي تو
تقويمم و پر ميکنم
هر روز اين تنهايي و فردا رو تصور ميکنم
هم سنگ اين روزاي من حتي شبم تاريک نيست
اينجا به جز دوريه تو .. چيزي به من نزديک نيست
هر شب تو رويا خودم
دنياي اين روزاي من
هم قد تن پوشم شوده
اينقدر دورم از تو که دنيا فراموشم شده



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 2:21 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

این درسته تسلیم ,آره تو هستی

گرفتی دیگه تصمیمو,بارتو بستی
وقتی که بدترین خاطره هات
به تو می گه که دیگه باید خاتمه داد
سراسره وجوده تو خدشه دار شد
شاکی از مادری که بچه دار شد
به این دنیا اومدی و شدی ناخوانده وارد
حالام که می خوای بشی نارانده خارج
کسی به زندگیه تو وارد نشد
عمره تو به مو رسید و پاره نشد
ولی حالا خودت می خوای اونو پاره کنی
ولی دست نگه دار این کاره تو نیست
می خوای بمیری تا که بدونن بلکه قَدرت
یه شعر بنویسن رو سنگه قبرت
بگن حرفاش بینه همه گم بود بیچاره
یکی سره خاکت کمپوت بیاره
فکرت می کنه دلو قانع
که جونت رو زمین گروگانه
ولی بس کن, الان عصبی هستی این
نمی تونه باشه نظره اصلی

تو می دونی که سکوته بدنت
برابره با شکستو سقوطه وطنه
نروو که رفتنت دیگه بستنه
دره دفتره, آینده هاست
تو می دونی که طلوعه قدمت
به طرفه مرگ, یعنی غروبه وطنت
بمون با من بتاز پاینده باش
آینده هارو با من بساز

واسه چی تو می یای مرگتو طلب می کنی
فکره تو اینه تو دارری عقب می مونی
ببین. همه چی حلله فقط می دونی
الکی تو داری وقتتو طلف می کنی
خصلته آدما اینه که فراموش کارن
اگه تو بری یکی دیگرو در آغوش دارن
اینا رو می دونی حالا می خوای تو ,باز بری
نکنه که می خوای به دشمنات فاز بدی
پشته سرت زدن ! همه باهات بدَن
لحظه هات هدر , رفتو باز عقب
مو ندی از همه و لحظه هات غمه و
رنگه ماتمه و وقته مام کمه
متاسفانه غلطه,راهه تو سویه درکه
رهسپاره هدفه مرگبار كه منم
صد بار به سرم زد تا که قدم .
بردارم به طرفه مرگ ,واای این غلطه
نــــــه ...
تو می دونی که سکوته بدنت
برابره با شکستو سقوطه وطنه
نروو که رفتنت دیگه بستنه
دره دفتره آینده هاست
تو می دونی که طلوعه قدمت
به طرفه مرگ یعنی غروبه وطنت
بمون با من بتاز پاینده باش
آینده هارو با من بساز

می گی بازم یاس الکی رفت رو سن
ببین اشکه بعد از رفتنه تو هفت روزه
حالا چی شده واسه مرگ چراغت سبزه
واسه نجات رسیده همین یه راه به مغزت؟
می خوای خودتو بکشی بری که چی ؟
شیطونو لعنت کنو بگیر بشین
فک می کنی وقتی بری اون دسته پر
فرشته ها منتظرتن با دسته گل ؟
نه مطمئن باش از این خبرا نیست
خیلی رفتنو تو هم یه نفره لیستی
پاشو حالا بتکون گردو خاکتو
بترکون جهانه سرد و ساکتو
پاشو بگو خیلی مونده خسته شم
خودکشی هم واسه تو داره کسره شأن
دردای ما درسه اگه متنشو بخونیم
که وقتی رسیدیم بالا قدرشو بدونیم
دردا دارن می کنن با تو  دست رشته بازی
چیزی دور نمی مونه از چشمه قاضی
پس بگو فردایی بازم هست و بگو
این سختی ها بازندست
بگو فک می کنی از تو شکست خوردم
تو فک بکنی از تو یه دست بردم



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 2:20 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

تفنگت را زمین بگذار

که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان‌کن
ندارم جز زبان دل، دلی لبریز از مهر تو
ای با دوستی دشمن

زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی‌ست
زبان قهر چنگیزی‌ست
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید

برادر! گر که می‌خوانی مرا، بنشین برادروار
تفنگت را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسان‌کش برون آید

تو از آیین انسانی چه می‌دانی؟
اگر جان را خدا داده‌ست
چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه‌ی غفلت، این برادر را
به خاک و خون بغلطانی؟

گرفتم در همه احوال حق‌گویی و حق‌جویی
و حق با توست
ولی حق را، برادر جان
به زور این زبان نافهم آتشبار
نباید جست...

اگر این بار شد وجدان خواب‌آلوده‌ات بیدار
تفنگت را زمین بگذار...



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 2:19 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

ابی خالی

من خالي‌ از عاطفه و خشم
خالي‌ از خويشي غربت گيج و مبهوت بين بودن و نبودن ،
 عشق  آخرين  همسفر من مثل تو منو رها کرد حالا دستام  موندن و تنهايي‌ من
اي دريغ از من که بيخود مثل تو گمشدم , گمشدم تو ظلمت تلخ
‌اي دريغ از تو که مثل عکس عشق هنوزم داد ميزني‌ تو آينه من
اه  گريمون  هيج ، خندمون هيچ باخته و برندمون هيچ
 تنها آغوش تو موند غير از اون هيچ
  اي, ‌اي مثله من تک و تنها دستمو بگير که عمر رفت همه چي‌ تويي زمين و آسمون هيچ
اي دريغ از من که بيخود مثل تو گمشدم
گمشدم تو ظلمت تلخ‌
اي دريغ از تو که مثل عکس عشق هنوزم داد ميزني‌ تو آينه من
آه گريمون هيچ خندمون هيچ باخته و برندمون هيچ تنها آغوش تو مونده غير از اون هيچ
بي‌ تو مي‌ميرم همه ي  بود و نبود بيا پر کن ‌من رو اي خورشيد دل سرد
 بي‌ تو مي‌ميرم مثل قلب
چراغ نور تو بودي کي‌ منو از تو جدا کرد



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 1:14 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

سعید مدرس
دنیای وارونه

دستام از اينکه هست،تنهاترم ميشه
دروغ بگو بازم،من باورم ميشه
چه بي هوا ميره عطر تو از دستم
اونجا که بايد ديد،من چشمامو ميبستم
دنياي وارونه اينو خوب ميدونه
من ديوونه تورو دوست دارم
اونهمه بدي هات دوباره با صدات
گم ميشه ميره زود از يادم

برای دیدن موزیک ویدیو بر روی ادامه کلیک کنید



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 1:13 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       


گريه کنم يا نکنم حرف بزنم يا نزنم
من از هواي عشق تو دل بکنم يا نکنم
با اين سوال بي جواب  پناه به آينه ميبرم
خيره به تصوير خودم  ميپرسم از کي بگذرم
يه سوي اين قصه تويي  يه سوي اين قصه منم
بسته بهم وجود ما  تو بشکني من ميشکنم
گريه کنم يا نکنم  حرف بزنم يا نزنم
من از هواي عشق تو  دل بکنم يا نکنم
نه از تو ميشه دلبريد  نه با تو ميشه دلسپرد
نه عاشق تو موند  نه فارغ از تو ميشه بود
هجوم بن بست رو ببين   هم پشت سر هم رو به رو
راه سفر با تو کجاست  من از تو ميپرسم بگو
بن بست اين عشقو ببين  هم پشت سر هم رو به رو
راه سفر با تو کجاست   من از تو ميپرسم بگو
گريه کنم يا نکنم   حرف بزنم يا نزنم
من از هواي عشق تو   دل بکنم يا نکنم
تو بال بسته مني   من ترس پرواز توام
براي آزادي عشق  از اين قفس من چه کنم



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 1:12 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

شعله زد عشق و من از نو
نو شدم
پر شدم از عشق تو
مملو شدم
شوق شیدایی مرا از من گرفت


من به خود برگشتم از تو
تو شدم

آه ، با تو من چه رعنا می شوم
آه ، از تو من چه زیبا می شوم
عطر لبخنده خدا می گیرم و
شکل آواز پری ها می شوم

با تو من هم جامه ی شب می شوم
هم طپش با گرگره تب می شوم
با تو من هم بستره گلبرگ ها
از شکفتن ها لبالب می شوم

شعله زد عشق و من از نو
نو شدم
پر شدم از عشق تو
مملو شدم
شوق شیدایی مرا از من گرفت


من به خود برگشتم از تو
تو شدم

آه ، با تو من چه رعنا می شوم
آه ، از تو من چه زیبا می شوم
عطر لبخنده خدا می گیرم و
شکل آواز پری ها می شوم

آه ، هستی جز تمنای تو نیست
آه ، لذت جز تماشای تو نیست
یک نفس دور از تو باشم ، مرده ام
زندگی جز مرگ در پای تو نیست

شعله زد عشق و من از نو ،
نو شدم
پر شدم از عشق تو
مملو شدم
شوق شیدایی مرا از من گرفت


من به خود برگشتم از تو
تو شدم

آه ، با تو من چه رعنا می شوم
آه ، از تو من چه زیبا می شوم
عطر لبخنده خدا می گیرم و
شکل آواز پری ها می شوم



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 1:11 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

شب از مهتاب سر میره
تمام ماه تو آبه
شبیه عکسه یک رویاست
تو خوابیدی جهان خوابه
زمین دور تو می گرده
زمان دست تو افتاده
تماشا کن سکوت تو
عجب عمقی به شب داده


تو خواب انگار طرحی از
گل و مهتاب و لبخندی
شب از جایی شروع می شه
که تو چشماتو می بندی

تو رو آغوش می گیرم
تنم سر ریزه رویا شه
جهان قد یه لالایی
توی آغو من جاشه
تورو آغوش می گیرم
هوا تاریک تر می شه
خدا از دست های تو
به من نزدیک تر می شه
زمین دور تو می گرده
زمان دست تو افتاده
تماشا کن سکوت تو
عجب عمقی به شب داده


تمام خونه پر می شه
از این تصویر رویایی
تماشا کن ، تماشا کن
چه بی رحمانه زیبایی



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 1:10 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

با تو ای همدرد ، ای عشق
با تو درمان یافت این دل
خانه ات جاوید آباد
از تو سامان یافت این دل
ای سراپا عاطفه ، جز یاریت یاری ندارم
ای کلامت شعر بوسه ، بی تو غم خواری ندارم
آسمان خانه ات
یه کهکشان رنگین کمان است
و آن نگاهت
روشنی چون نو عروس آسمان است

زندگانیت ترانه ، گریه هایت عاشقانه
واژه هایت ساده گویی ، گفتگوی کودکانه
دیدگانت بامدادان ، اشکهایت چشمه ساران
چهره ات رنگ سپیده ، گونه هایت لاله زاران
گیسوانت آبشاران ، زلف جنگل زیر باران
پیکرت آمیزه ای از عطر پاکه گلعذاران

با تو ای همدرد ، ای عشق
با تو باران در بهاران
مثله یک قطره تو دریا
گم شدن در جمع یاران
با تو ای همزاد ، همدل
با تو ام بی باده مستم
سر نپیچم هرگز از آن عهد و پیمانی که بستم
ای سرا پا بی نیازی
در کنارت بی نیازم
با تو رودم ، با تو ابرم
هم نشیبم ، هم فرازم

آب و خاک و باد و آتش
خانه در تو ، جمله در تو
مهر و کین و خشم و بخشش
جمع در تو ، سر به سر تو


آفتاب و آسمانی ، بی نهایت بی کرانی
دشمنه سردی و ظلمت ، روشنی بخشه جهانی
آفتاب و آسمانی ، بی نهایت بی کرانی
دشمنه سردی و ظلمت ، روشنی بخشه جهانی



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 1:9 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

امروز چه دلتنگم
امروز چه دلتنگم
مثل من که مثل من ، گم ترانه ، کمرنگم


مثل من که مثل من ، گم ترانه کمرنگم

امروز چه دلتنگم
خاکستریم انگار
هم خاطره ی زنبق ، یک لحظه پس از رگبار
امروز چه دلتنگم
از جنس تکاپوی مصنوعیه فواره
بر حاشیه ی تکرار

امروز چه دلتنگم
مبهوت و کبود و گس
بر حضور مجروحم ، چه فاخته ، چه کرکس
چه سرخه خیابان و چه قهوه ای کوچه
شکله سایه ی ابرم ، بودنی سیاه و بس
امروز چه دلتنگم
امروز چه دلتنگم
مثل من که مثل من ، گم ترانه ، کمرنگم


مثل من که مثل من ، گم ترانه ، کمرنگم

 

بر مرکب چوبینم ، از کوچ نمی مانم
هم ساعته میدان چه بر دایره می رانم
بی حوصله ،بی رویا ، دریاچه ی اندوهم
تدفین جرگه و جنگل ، سوگواریه کوهم

آه ، ای منه جان خسته
عصیان فروخفته
انفجاره پنهان و افسانه ی ناگفته
امروز که دلتنگم ، ناگهانه طغیان کن
شهر بهت و بهتان را به حادثه مهمان کن

امروز چه دلتنگم
امروز چه دلتنگم
مثل من که مثل من ، گم ترانه ، کمرنگم


مثل من که مثل من ، گم ترانه ، کمرنگم


مثل من که مثل من ، گم ترانه ، کمرنگم


مثل من که مثل من ، گم ترانه ، کمرنگم


مثل من که مثل من ، گم ترانه ، کمرنگم

 



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 1:8 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

دل رویا گرفته ، چه کابوسی ، مگه نه
نه خورجینی ، نه اسبی ، نه فانوسی نه ، مگه نه
نه گلدسته ، نه محراب ، نه ناقوسی ، مگه نه
بر این تخته شکنجه ، نه طاوسی ، مگه نه
در این خوابه بده بد ، من و تو خوبه خوبیم


من و تو شرق و غربیم ، شمالیم و جنوبیم

چه تصویره غریبی ، همه بی سر ، مگه نه
یکی شده با زمین باله کفتر ، مگه نه
گل قالی سر دار پلاسیده ، مگه نه
سر چل گیس قصه تراشیده ، مگه نه
نترس از این سیاهی
تو شبتابی ، مگه نه
نترس از مرگ دریا
خود آبی ، مگه نه
در این خوابه بده بد ، من و تو خوبه خوبیم


من و تو شرق و غربیم ، شمالیم و جنوبیم

هنوز دست تو تنها خود سازه ، مگه نه
با تو جمعه ی دلگیر چه دل بازه ، مگه نه
صدای تو بی پایان سر آغازه ، مگه نه
خواب این شرم شرقی چقدر نازه ، مگه نه

نترس از این سیاهی
تو شبتابی ، مگه نه
نترس از مرگ دریا
خود آبی ، مگه نه
در این خوابه بده بد ، من و تو خوبه خوبیم


من و تو شرق و غربیم ، شمالیم و جنوبیم
در این خوابه بده بد ، من و تو خوبه خوبیم



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 11:32 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

توی این ساعت شوم ، توی این فصل کبود
وسط تعزیه ی هیشکی نیست ، هیشکی نبود
توی هیر و ویر این جشن جنجال سکوت
کی صداتو برده میهن خشم آلود
خورشید تو کی برده و کی سایه تو آتیش زده
که از پی این همه شب ، شب رفته و شب اومده
خورشید تو کی برده و کی سایه تو آتیش زده
که از پی این همه شب ، شب رفته و شب اومده

مگه تو تقویم سکون ، ستاره تو چاه کیه
سال روی شاخ چی و خندق سر راه کیه
بگو تو فال قهوه مون ،عجوزه بدخواه کیه
آفتاب لب بوم کی و عقرب روی ماه کیه
خورشید تو کی برده و کی سایه تو آتیش زده
که از پی این همه شب ، شب رفته و شب اومده
خورشید تو کی برده و کی سایه تو آتیش زده
که از پی این همه شب ، شب رفته و شب اومده

خونه از گریه پره ، کوچه از مرگه غزل
توی ویرونیه باغ ، نعش گل بغل بغل
قطره ای اشک اینجا ، شعله ای آب اونجا
پاره ای گل اینجا ، تیکه ای ماه اونجا
کوچه تا کوچه هراس ، خونه تا خونه عزا
دل به دل نفرین و لب به لب نعش دعا
لشگر گل خوار رو کی به راه انداخته
خواهر خورشید و کی به چاه انداخته


خورشید تو کی برده و کی سایه تو آتیش زده
که از پی این همه شب ، شب رفته و شب اومده
خورشید تو کی برده و کی سایه تو آتیش زده
که از پی این همه شب ، شب رفته و شب اومده



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 11:30 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

داریوش معجزه خاموش

تاریخ مرگ و ماتم است
تقوم کهنه روی میز
هر برگ آن را پاره کن
میانه شعله ها بریز
باید قلم گرفت به دست
تقویم تازه ای نوشت ، باید تن نداد و رفت
به جستجوی سرنوشت

هر برگ این تقویم درد
روز دروغ و شیون است
تاریخ ما ، حضور ما
در دست تو ، دست من است
بر ما هر آنچه که گذشت
تاریخ ما نبود و نیست
آغاز ما ، عمر زمین
با خلقت دنیا یکیست

تا کی به فکر معجزه
در انتظار حادثه
سوار سرنوشت تویی
پشت غبار حادثه
تا کی به ظلمت گم شدن
جادو شدن ، زانو زدن
خدا ندارد احتیاج
به نذر تو ، نیاز من

تقویم درد و تفرقه
ما رو به عصر سنگ برد
این قوم در خود گم شده
از ذات خود شکست خورد
این کهنه تقویم غریب
تکراره تاریخه عزاست
بی ابتدا و انتهاست
نگو که شرح حال ماست

باید جهان را تازه دید
رفت و به فرداها رسید
برای یک آغاز نو
نباید انتظار کشید
به اعتماد دست هم


باید گرفت از نو قلم
دوباره خط زد و نوشت
از ابتدا قدم قدم

تاریخ مرگ و ماتم است
این کهنه تقویم غم است
بی ترس دوزخ یا بهشت
از زندگی باید نوشت



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 11:29 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

داریوش معجزه خاموش
شطرنج

از پس پرده نگاه کن ، مثله شطرنجه زمونه
هرکسی مثله یه مهره توی این بازی می مونه
یکی مثله ما پیاده ، یکی صد ساله سواره
یه نفر خونه به دوشه ، یکی دو تا قلعه داره
یه طرف همه سیاه و یه طرف همه سفیدن
رو به روی هم یه عمره ما رو دارن بازی می دن

اونا که اوله بازی توی خونه ی تو و من
پیش پای اسب دشمن ، اون همه سرباز رو چیدن
ببین امروزم تو بازی میونه شاه و وزیرن
هنوزم بدون حرکت پشت ما سنگر می گیرن (سنگر می گیرن)

تاج و تخت شاه دیروز ، در قلعه شون نمی شه
به خیالشون که این تاج سرشونه تا همیشه
یادشون رفته
یادشون رفته که اون شاه که به صد مهره نمی باخت
تاج و از سرش تو میدون لشگر پیاده انداخت

اونکه ما رو بازی می ده ، اونه که مهره رو چیده


اونکه نه شاهه ، نه سرباز
نه سیاهه (نه سیاهه) ، نه سفیده (نه سفیده)
از پس پرده نگاه کن



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 11:27 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

دلم تنگه چه بی رنگه روزای بی تو بودن
لبی بسته, پَری خسته, برای پر گشودن
شب و پرسه, شب و گریه
صدای گنگ وحشت
تن ِ بی من, من ِ بی تو
کلام ِ تلخ ِ حسرت
برای از تو گفتن دیگه حرفی ندارم
با گریه خو گرفتم, روزا رو میشمارم
تویی همساز بارون, بزن همیشه
نشسته جای دستات رو گونه های شیشه
رو گونه های شیشه...
اگه تو بمونی دل میزنم به دریا
رو موج ِ بی صدایی میرم به جنگِ فردا
اگه تو بمونی جوونیم پیر نمیشه
ترانه جون میگیره میشکنه بغض ِ شیشه
دلم تنگه...



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 5:27 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       


ترانه سرا : اردلان سرافراز

آهنگساز : فرید زولاند

تنظیم کننده :
آندرانیک   

خواننده : داریوش


آلبوم : شقایق

ترانه :
شقایق

......................................................................................................................

دلم مثل دلت خون شقایق
چشم‌هام دریای بارون شقایق
مثل مردن می‌مونه دل بریدن
ولی دل بستن آسونه شقایق

شقایق درد من یکی دوتا نیست
آخه درد من از بیگانه‌ها نیست
کسی خشکیده خون من رو دستهاش
که حتی یک نفس از من جدا نیست

شقایق وای شقـــایق
گـل همیشه عاشـــق

شقایق اینجا من خیلی غریبم
آخه اینجا کسی عاشق نمی‌شه
عزای عشق غصه‌ا‌ش جنس کوهه
‌دل ویرون من از جنس شیشه
شقایق آخرین عاشق تو بودی
تو مردی و پس از تو عاشقی مرد
تو رو آخر سراب و عشق و حسرت
ته گلخونه‌های بی‌کسی برد

شقایق وای شقـــایق
گـل همیشه عاشـــق

دویدیم دویدیم و دویـــدیم
به شب‌های پُر از قصه رسیدیم
گره زد سرنوشتهامون رو تقدیـــر
ولی ما عاقبت از هم بریدیـــم
شقایق جای تو دشت خدا بود
نه تو گلدون نه توی قصه‌ها بود
حالا از تو فقط این مونده باقی
که سالار تموم عاشق‌هایی

شقایق وای شقـــایق
گـل همیشه عاشـــق

شقایق وای شقـــایق
گـل همیشه عاشـــق

شقایق وای شقـــایق
گـل همیشه عاشـــق



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:56 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       


ترانه سرا : روزبه بمانی

آهنگساز :
فرزاد فتحی

تنظیم کننده :
فرزاد فتحی

خواننده :
داریوش و فرامرز اصلانی

آلبوم : -------


ترانه : دایوار

 دانلود

 


....................................................................................................................

یه دیواره، یه دیواره
که یه عمر آزگاره
اونورش همیشه بن‌بست
اینورش هیچی‌ نداره

یه طرف همه سیاه و
یه طرف همه سفیدیم
این طرف ریشه نداریم
اون طرف ریشه بریدیم

اگه از دیوار خونه
چشممون جدا نمی‌شد
یه درخت پیر انجیر
همه چیز ما نمی‌شد

بسکه زندگی‌ نکردیم
وحشت از مردن نداریم
ساعتو جلو کشیدن
وقت غم خوردن نداریم

برای اون یه وجب خاک
همه دنیامونو دادیم
ما برای بوی گندم
خیلی‌ چیزامونو دادیم

هیشکی یادمون نداده
خنده هامونو ببینیم
این فقط درد وطن نیست
ما تو غربتم همینیم

اینور‌ و اونور دیوار
درد ما هنوز همونه
آی‌ شقایق ما جماعت
دردمون از خودمونه

تو همه خاطره هامون
حق دشمن مرده باده
حتی راه دشمنی رو
هیشکی یادمون نداده

یه دیواره، یه دیواره
که یه عمر آزگاره
اونورش همیشه بن‌بست
اینورش هیچی‌ نداره

از عذاب این قبیله
هممون خون از هم بریدیم
حسّ همخونی نداریم
چون قبیلمونو دیدیم

ما که تو زمزمه هامون
هی‌ به داد هم رسیدیم
یکی‌ یادمون بیاره
کی‌ به داد هم رسیدیم

تو هجوم این همه حرف
هر جوابی یه سقوطه
تو بگو هرچی‌ که میخوای
من که سنگرم، سکوت



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, :: 1:54 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       


ترانه سرا : محسن شیرآلی

آهنگساز :
سیاوش قمیشی


تنظیم کننده :
Kc Bondar

خواننده :
سیاوش قمیشی

آلبوم : --------


ترانه : بازی

 

 

 

 


----------------------------------------------------------------------------------------------

تمام سال من بیتو
پر از سوز زمستونه
صدای خنده رو هیچکس
نمیشنوه از این خونه
تو رفتی و نگاه من
یه دریا درد و غم داره
یکی انگار توی سینم
گل یأس میکاره
بیتو قلب جهنم هم
مثل خونه واسم سرده
با اون حالی که تو رفتی
محاله بازی برگرده

دارم یخ میزنم بیتو
تا فرصت هست آخه برگرد
تو این سرمای تنهایی
نمیشه حفظ ظاهر کرد
جای خالیه تو داره
همه دنیامو می گیره
بیتو آسونترین کارا
واسم سخت و نفس گیره

بیتو هم صحبت شبهام
همین چهار دونه دیواره
بیتو این سقف هم سقف نیست
ازش دلتنگی می باره



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 4:31 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

شادمهر عقیلی   باید تورو پیدا کنم
شاید هنوزم دیر نیست
تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست
با اینکه بی تاب منی بازم منو خط میزنی
باید تو رو پیدا کنم تو با خودت هم دشمنی
کی با یه جمله مثل من میتونه آرومت کنه
اون لحظه های آخر از رفتن پشیمونت کنه
                                 دلگیرم از این شهر سرد
                                این کوچه های بی عبور
                               وقتی به من فکر می کنی
                               حس می کنم از راه دور
                               آخر یه شب این گریه ها سوی چشام می بره
                              عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی میپره
                              باید تو رو پیدا کنم هر روز تنهاتر نشی

                         راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی

                         پیدات کنم حتی اگه پروازم پرپر کنی
                            محکم بگیرم دست تو احساسم باور کنی

 

                        باید تورو پیدا کنم
                       شاید هنوزم دیر نیست
                         تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست
                         باید تو رو پیدا کنم هر روز تنهاتر نشی
                       راضی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 4:29 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       


   
می گن دستای پاک تو. مهمون دستای دیگه است
می گن نگات پیش منه .اما دلت جای دیگه است
می گن دروغ بوده که تو.تا آخرش مال منی
چشمای رنگ عسلت.دنبال چشمای دیگه است

آخه مگه فرشته هم.رسم شکستن بلده
آدم می تونه بد باشه.مگه فرشته هم بده
آخه مگه فرشته هم.رسم شکستن بلده
آدم می تونه بد باشه
مگه فرشته هم،بده

آخه مگه فرشته هم.رسم شکستن بلده
آدم می تونه بد باشه
مگه فرشته هم،بده

با شب و مهتاب شنیدم.این روزا خلوت می کنی
می گن تو خواب و رویاهات.خورشید و دعوت می کنی

چرا دستای عاشقت.رنگ تابستون نمیشه
وقتی که نیستم اون چشات.خونه بارون نمیشه

میون راهت نکنه.قلبتو دادی به کسی
اون کیه که به جای من.شبا براش دلواپسی
تو اهل آسمونایی.اون آسمونای بلند
فرشته آرزوهام.به گریه های من نخند

آخه مگه فرشته هم.رسم شکستن بلده
آدم می تونه بد باشه
مگه فرشته هم،بده
 



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 4:25 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

گوگوش - نامه هایم رو بده

نامه هایم را بده جای پای اشک هایم را بده ،نامه هایم قصه های غصه هایم را بده
آنچه باید من بفهمم این زمان فهمیده ام در دل خود من به عشق پوچ تو خندیده ام
نامه هایم رابده جای پای اشک هایم را بده
من غروب عشق خود را در نگاهت دیده ام من بنای آرزو ها را ز هم پاشیده ام آنچه باید من بفهمم این زمان فهمیده ام در دل خود من به عشق پوچ تو خندیده ام .



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 4:24 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

مهرشاد

باید که اعتراف کنم تا تورو دیدم قشنگترین جمله رو از دلم شنیدم
گفت خودشه راه درست اومدی این بار نجنبی باختی
قدم اول و بردار
پا پیش گذاشتم تا بگم عاشقت هستم
نگاه نکن امروز اگه خالی دستم
پاش برسه برای تو کم نمیزارم
یه کم هوامو داشته باش هواتو دارم
هوای مارو داشته باش هواتو دارم من توی عشق و عاشقی کم نمی ارم
هوای مارو داشته باش هواتو دارم من توی عشق و عاشقی کم نمی ارم
مهتاب زیبا عزیزم پیش تو هیچه
نسخه شو باید خیلی زود خدا بپیچه
خوبی تو زیاده و فرصت من کم
بهتر تا دیر نشده دست به قلم شم
بگم تویی تو همه ی دارو ندارم
رو من حساب کن که توی عشق کم نمیارم
هوای مارو داشته باش هواتو دارم من توی عشق و عاشقی کم نمی ارم
هوای مارو داشته باش هواتو دارم من توی عشق و عاشقی کم نمی ارم
باید که اعتراف کنم تا تورو دیدم قشنگترین جمله رو از دلم شنیدم
گفت خودشه راه درست اومدی این بار نجنبی باختی
قدم اول و بردار
پا پیش گذاشتم تا بگم عاشقت هستم
نگاه نکن امروز اگه خالی دستم
پاش برسه برای تو کم نمیزارم
یه کم هوامو داشته باش هواتو دارم



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 4:22 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

رامین بی باک - عشق من

عشق من بمون دلواپسم نزار
بي تو نمي گذره اين روز و روزگار
من با تو دل خوشم،وقتي کنارمي
وقتي تو يارمي،دار و ندارمي
عشق من بمون...
عشق من بمون،باز با من بخون
اين ترانه پاک و مهربون
من با تو دلخوشم،وقتي کنارمي
وقتي تو يارمي،دار و ندارمي
مي دونم نيستي سر پيمونت
مي دونم عشقم شده زندونت
عشق من بمون دلواپسم نزار
بي تو نمي گذره اين روز و روزگار
من با تو دل خوشم،وقتي کنارمي
وقتي تو يارمي،دار و ندارمي
عشق من بمون...



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 6:20 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

 

دوباره بازيچه شدم توي

دوباره بازيچه شدم توي تئاتر زندگي
تو اين نمايشنامه دل شكسته شد به سادگي
نقش نبودن واسه توست نقش شكستن مال من
صندلي خالي از تو شد اي بي صدا حرفي بزن
تو يادتو و نبودنت رفتم و تنها تر شدم
توي تئاتر زندگي بغض يه بازيگر شدم
خورشيدمون، كاغذي بود، فقط دكور بود و همين
گلوله هاي برفيمون،آب نشدن روي زمين
پرده به آخرش رسيد،تكرار تلخ خواهشم
رو صحنه بي تو، حالا من،غمگين ترين نمايشم
تو يادتو و نبودنت رفتم و تنها تر شدم
توي تئاتر زندگي بغض يه بازيگر شدم

تو اين نمايشنامه دل شكسته شد به سادگي
نقش نبودن واسه توست نقش شكستن مال من
صندلي خالي از تو شد اي بي صدا حرفي بزن
تو يادتو و نبودنت رفتم و تنها تر شدم
توي تئاتر زندگي بغض يه بازيگر شدم
خورشيدمون، كاغذي بود، فقط دكور بود و همين
گلوله هاي برفيمون،آب نشدن روي زمين
پرده به آخرش رسيد،تكرار تلخ خواهشم
رو صحنه بي تو، حالا من،غمگين ترين نمايشم
تو يادتو و نبودنت رفتم و تنها تر شدم
توي تئاتر زندگي بغض يه بازيگر شدم

 



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, :: 4:17 بعد از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

راما - خدا

آخراي فصل پاييز يه درخت پير و تنها
تنها برگي روي شاخه ش مونده بود ميون برگا
يه شبي درخت به برگ گفت:کاش بموني در کنارم
آخه من ميون برگا فقط تنها تو رو دارم
وقتي برگ درختو مي ديد داره از غصه ميميره
با خدا راز و نياز کرد اونو از درخت نگيره
با دلي خُرد و شکسته گفت، نذار از اون جداشم
اي خدا کاري بکن که تا بهار همين جا باشم
برگ، تو خلوتِ شبونه از دلش با خدا مي گفت
غافل از اين که يه گوشه باد همه حرفاشو ميشنفت
باد اومد با خنده اي گفت:آخه اين حرفا کدومه؟
با هجوم من رو شاخه عمر هر دو تون تمومه
يه دفه باد خيلي خشمگين با يه قدرتي فراوون
سيلي زد به برگ و شاخه تا بگيره از درخت جون
ولي برگ مثل يه کوهي به درخت چسبيد و چسبيد
تا که باد رفت پيش بارون بارونم قصه رو فهميد
بارون گفت با رعد و برقم مي سوزونمش تا ريشه
تا که آثاري نمونه ديگه از درخت و بيشه
ولي بارونم مثل باد توي اين بازي شکست خورد
به جايي رسيد که بارون آرزو مي کرد که مي مرد
برگ نيفتاد و نيفتاد آخه اين خواست خدا بود
هر کي زندگيشو باخته دلش از خدا جدا بود



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 3:6 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       


قسم به عشقمون قسم .. همش برات دلواپسم.. قرار نبود اينجوري شه ..
يکهو بشي همه ي کس ام .. راستي چي شد چه جوري شد ..
اينجوري عاشقت شدم .. شايد ميگم تقصير توست تا کم شه از جرم خودم ...
به ملاقات آمدم ..
ببين که دل سپرده داري .. چگونه عمري از احساس عشق شدي فراري ..
نگاهم کن دلم را عاشقانه هديه کردم ..
تو دريا باشو من جويباره عشقو در تو جاري .
من از پروانه بودن ها .. من از ديوانه بودن ها ..
من از بازي يک شعله ي سوزنده که آتش زده دز دامن پروانه نميترسم .
من از هيچ بودن ها . از عشق نداشتن ها ..
از بي کسي و خلوت انسانها مي ترسم ..
.. راستي چي شد چه جوري شد ..
اينجوري عاشقت شدم .. شايد ميگم تقصير توست تا کم شه از جرم خودم ...



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 3:5 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       


يه روز اومدي ، مثل موج دريا
بوي پيرهنت ، مثل خواب و رويا
سايه هاي نو ، رو شنهاي ساحل
پا به پا غرق تمنا
يه روز اومدي ، تو سکوت سردم
سر براه شدي ،دل دوره گردم
حالا چي شده ، که مي خواي جدا شي
چي شده ، تو بگو من چه کردم ؟؟؟
حالا باز من و نسيم و موج و دريا
مي مونيم بدون تو غريب و تنها
بخدا بي تو يه صدف شکستم ، بخدا
حالا باز من و نسيم و موج و دريا
مي مونيم بدون تو غريب و تنها
بخدا بي تو يه صدف شکستم ، بخدا
دوباره تو باد ، موهاترو رها کن
منو راهي شب قصه ها کن
مي ميرم واسه تب تند لبهات
دوباره زير لب اسمم رو صدا کن
اشکم رو پاک کن ، از گونه ي من
سر بذار بازم ، روي شونه ي من
منو سياه کن ، با دروغ تازه
بگو که مي گيري ، بهونه ي من
حالا باز من و نسيم و موج و دريا
مي مونيم بدون تو غريب و تنها
بخدا بي تو يه صدف شکستم ، بخدا



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:, :: 3:4 قبل از ظهر ::  نويسنده : عرفان       

شک ميکنم... به آدمک شک مي کنم... به خبراي قاصدک شک ميکنم...
حالم به هم مي خوره از فرشته هاي الکي...
اين همه از ما بهترون... قديساي دروغکي...
شيطونه ميگه همه ي فرشته ها رو لو بدم.
چرا بايد وحشت کنم وقتي همه وصليم به هم؟
شيطونه ميگه حاکم رو پيش همه فلک کنم.
به فکر همسايه باشم تا به خودم کمک کنم...
نون خطيب مجلسو پيش همه آجر کنم
وقت موعظه مردمو از خنده روده بر کنم
دلم ميخواد روز عزا پيرهن قرمز تن کنم
به زور نور ساز خوش شبکده رو روشن کنم
ميخوام شب يلدامونو چله ي تابستون کنم
غريبه دشمن تو نيست رمال بي دل دشمنه
وقتي که شلاق مي زنه اون خودشه که ميشکنه
شيطونه ميگه همه ي فرشته ها رو لو بدم.
چرا بايد وحشت کنم وقتي همه وصليم به هم؟
شک ميکنم... به آدمک شک مي کنم... به خبراي قاصدک شک ميکنم...



برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب



صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

 
درباره وبلاگ

سلام.خوش اومدین .برای داشتن وبلاگی بهتر به انتقادات و پیشنهادات شما دوستان عزیز احتیاج دارم.چنانچه مطلبی دارین به اسم خودتون و در بخش خاصی در وبلاگ ثبت میشه
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کلبه فراغط و آدرس erfanak618.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان