«تئو بوکر» يکي از آن دسته مربيان فوتبالي است که از سالها قبل به برخي نقاط جهان رفته و هدايت تيمهايي از خاورميانه را برعهده گرفته است. اين مربي 64 ساله براساس تجربهاي که از مربيگري در تيمهاي اسماعيليه ، المصري ، الزمالک مصر، الوحده عربستان، الاهلي ليبي و ال آحاد لبنان تجربه زيادي کسب کرده، اکنون از لبنان که يکي از تيم هاي خوب فوتبال آسيا برشمرده مي شود، تيمي ساخته که در گروه ايران، کرهجنوبي، قطر و ازبکستان داعيه راهيابي به جام جهاني 2014 برزيل را دارد.
بوکر که تيمش با تيم تحت رهبري کارلوس کيروش روز سهشنبه 21 شهريور در بيروت بازي دارد، در گفتوگويي با سايت فوتبال آلمان شرکت کرد و اظهار داشت: حق نداريم خودمان را با مدعيان درجه يک گروه يعني کره جنوبي و يا ايران مقايسه کنيم. حضور در جام جهاني 2014 واقعا هدفمان نيست. بلکه آرزويمان است. اين را هم مي دانيم شگفتيها خلق مي شوند، اما همه روزه شکل نخواهند گرفت. شگفتي ما همين است که اکنون در چنين جايگاهي والايي حضور داريم. مسئولان نيز بايد متوجه اين نکته باشند.
وي که تيمش در گروه دوم پس از کرهجنوبي (6 امتيازي)، ايران (4 امتياز)، قطر (4 امتيازي) و ازبکستان (يک امتياز) با يک از امتياز از 2 بازي در قعر جدول به سر ميبرد، در اين مصاحبه به سئولات زيادي پاسخ داد که مشخصاتي از فوتبال کنوني لبنان را به دست علاقمندان ميدهد.
گفـتو گوي سرمربي آلماني لبنان را در زير مي خوانيم:
*آقاي بوکر، پس از آنکه در سال 2001 براي اولين بار تيم ملي لبنان را هدايت کرديد، از اوت سال 2011 يکبار ديگر سکان هدايت اين تيم را برعهده گرفتيد. اکنون همراه با لبنان در مرحله گروهي جام جهاني در قاره آسيا حاضر هستيد و بايستي اين تيم را در همين مسير هدايت کنيد. چگونه به حضور مجدد در تيم لبنان رسيديد؟
ماهها قبل دبير فدراسيون فوتبال لبنان مرا به سمتي سوق داد که هدايت تيم ملي لبنان را بپذيرم. به من زنگ زد و گفت: گوش کن تئو! تو رفيق ما هستي. خوب مي داني که بايد به ما کمک کني. بايد هدايت تيم ملي را بپذيري. اما اين راهم مي داني که نمي توانيم به تو پرداختي سنگين داشته باشيم.
من هم با وجود همه اين حرفها و اين نکته آخر، پاسخ مثبت دادم. مي دانيد چرا؟پاسخش کاملا روشن است؛ فوتبال همه زندگيام است. فوتبال براي من از خورد و خوراک بيشتر اهميت دارد.
* بعد هم که با لبنان موفق شديد. توانستيد براي اولين بار در تاريخ، لبنان را به مرحله نهايي دور مقدماتي و گروهي جام جهاني برسانيد. با اين حال شنيده مي شد که مي خواهيد تيم لبنان را ترک کنيد؟
بله. چنين امکاني بود. وقتي ما روز به روز موفقتر ظاهر شديم، يکسري از اعضا هيات رئيسه سر و کلهشان پيدا شد که مي خواستند موفقيتها را به نام خودشان بزنند. جالب است که بدانيد تمام مسئولين از 25 سال قبل در پست خود حاضرند اما هيچ يک حتي براي ديدن يک بازي هم به ورزشگاه نيامده اند.آنها فقط مي خواهند براي من تعريف کنند ساختار بازي مان بايد چگونه باشد. بايد موفقيتي که در گذشته حاصل شده را به حساب آنچه من انجام داده ام و نيز بازيکنانم بگذاريد. اگر همين امروز صبح از خواب بيدار شوم و به همه چيز پشت پا بزنم، به يکباره همه چيز خراب خواهد شد. از طرفي اگر هم يکسري چيزهاي تاثيرگذار تغييري نکنند، بديهي است براي من امکان ادامه کار سخت مي شود.
*از مسئولان فدراسيون فوتبال لبنان چه خواستهايد؟
بايد رفتاري اصولي داشته باشند. بنشيند و چيزي نگويند. من که دشمن شان نيستم. من فقط مخالف اين هستم که حرف هاي پوچ دوباره مطرح شوند و بخواهند برايم تعيين تکليف کنند.
*شانس شما در مرحله مقدماتي جام جهاني براي صعود چقدر است؟
تمام رقبايمان در گروهي که هستيم، کيلومترها جلوتر از ما هستند. ما در اصل تنها فدراسيوني هستيم که هيچ پولي در بساط نداريم که اين هم بخاطر نبود ساختار و بنيان درست در ليگ اين کشور است. به عنوان سرمربي تيم ملي لبنان من مي توانم فقط بازيکناني را دعوت کنم که روزانه در باشگاههايشان خوب تمرين کرده و کار ميکنند و مرتب در مسابقات هستند. اما اين شرايط براي کل لبنان وجود ندارد. ازاين جهت است که من بيشتر کارم به يک جادوگر ميماند تا يک مربي. در واقع آن کاري که من بيشتر اينجا انجام ميدهم، بيشتر جادوگري است.
*نگفتيد چقدر شانس مقابل حريفان داريد؟
حق نداريم خودمان را با مدعيان درجه يک گروه يعني کره جنوبي و يا ايران مقايسه کنيم. حضور در جام جهاني 2014 واقعا هدفمان نيست، بلکه آرزويمان است. اين را هم مي دانيم شگفتيها خلق مي شوند، اما همه روزه شکل نخواهند گرفت. شگفتي ما همين است که اکنون در چنين جايگاهي والايي حضور داريم. مسئولان نيز بايد متوجه اين نکته باشند. بايد برايشان بيشتر از رفتن به خود برزيل ارزش داشته باشد. اگر قرار به رفتن به برزيل باشد، بايد از خود بپرسيم که در اين مقطع آيا چنين عزيمتي به سودمان خواهد بود يا نه. بايد در نظر گرفته شود پيشرفت تدريجي و کند خيلي بهتر از صعود ناگهاني و بعد نابودي است.
*شما سال 1983 دوران ورزشي تان را در تيم شالکه به پايان برديد و در سال 2001 براي اولين بار مربي شديد. واقعا چرا سر از لبنان در آورديد و در جاي ديگري کار نکرديد؟
دست روزگار مرا به اينجا کشاند. در سال 1997 هم مي خواستند مرا به عنوان سرمربي تيم ملي لبنان استخدام کنند اما شرايط پيشنهاديشان، مرا جذب نکرد. من آن زمان ماهها در خاورميانه به سر ميبردم، اما همسرم از من خواست در آلمان بمانيم.ما با هم فعاليت اقتصادي مشترکي داشتيم. پس از مرگ ناگهاني همسرم، من همه چيز را فروختم و به مرکز آلمان رفتم تا اينکه پيشنهادي جديد از طرف لبنانيها دريافت کردم.
*شرايط ورزشي 11 سال قبل که زمام امور را برعهده گرفتيد، چگونه بود؟
متوجه شدم که فوتبال لبنان دست نخورده و بالا است. قابليتي که بايد شناسايي و کشف مي شد، تميز و مرتب مي شد و صيقل ميخورد. اين وظيفه من بود. همين يوسف محمد و رودا عنتر که هردوي شان را به تيم هاي آلماني فرستادم، تحت تاثير اين موج ظهور کردند.
*در سالهاي 1969 و 1973 شما 112 بازي براي بورسيادورتموند انجام داديد. اکنون دورتموند توسط يورگن کلوپ اداره مي شود و مقياسي براي همه سنجش ها است. مي توانيد از همين مربي چيزهاي ياد بگيريد؟
نه. آنچه کلوپ انجام مي دهد، هماني است که خيلي سال ها پيش من انجام مي دادم. يعني اين که فوتبال مدرني وجود ندارد. بلکه مدرن فقط نتيجه است. هر مربي وظيفه دارد همراه با تيمش برنده شود. گل هاي زيادي بزند. که اين امر زماني اتفاق مي افتد که من صاحب توپ باشم. از اين رو به عنوان مربي تلاش مي کنم شاگردانم را به آن حد از آمادگي برسانم که بيشترين مالکيت توپ را داشته باشند و از اين مالکيت توپ نهايت استفاده را نيز ببرند که به گل برسند. پس هر وقت که توپ از آن تيم حريف مي شود، از شاگردانم ميخواهم خودشان را از نظر جسماني و روحي طوري هماهنگ کنند مجددا صاحب توپ شوند. اين همه آن چيزي است که در فوتبال مطرح است.
*آيا بوکر چيزهايي دارد که نسبت به همکاران آلمانيتان متفاوت باشد؟
وقتي به آلمان ميروم مي بينم بازيکنان مرتب در جنگل ميدوند. بازيکن که با دويدن در جنگل فوتبال ياد نمي گيرد. من سعي مي کنم اساس فوتبال يعني دفاع و حمله را طوري تمرين و آموزش دهم که همه از انجامش شور و شعف کنند و مي خواهم به بازيکنانم بفهمانم بازي دفاعي جريمه که ندارد هيچ؛ بلکه پاداش هم دارد. بايد درک کنند وقتي دنبال توپ بدوند که آن را تصاحب کنند، آنوقت است که مي توانند گلزني کنند، داستان به همين سادگي است.
*در قياس با ستارگان درجه يک جهان، بازيکنان لبنان چه خصوصياتي را کم دارند؟
استقامتي که بر مبناي تمرينات حرفهاي است. بازيکناني که در اين کشور فعاليت ميکنند،اطلاعات اندکي از تغذيه سالم و خواب کافي دارند. آنها در باشگاههاي خود، آموزشهاي ضروري را نميگيرند . از آگاهيهاي کافي بيبهره هستند. مي توانم ادعا کنم در کل آفريقا و کشورهاي عربي بازيکني که صددرصد آماده باشد، پيدا نمي شود.
*چه عاملي سبب شده تا چنين ادعايي داشته باشيد؟
در ممالک آفريقايي و کشورهاي عربي مرسوم است که بخش زيادي از امور روزمره، حتي فعاليت هاي ورزشي هم به هنگام شب انجام شود. در حاليکه فوتبال ورزشي است که بايد روز انجام گيرد. من هم در موقعيتي نيستم که کل يک شهر يا کشور را به موقع به خواب بفرستم. اگر با تيمم موفق به انجام چنين کاري شوم، در واقع موفق عمل کرده ام.
*شما از عدم حمايت مالي کافي در فوتبال لبنان حرف زديد. واقعا وضعيت اقتصادي يک بازيکن در اين فوتبال چگونه است؟
يک بازيکن حرفه اي در ليگ لبنان به طور متوسط در ماه 2 هزار دلار درآمد دارد که پاداش ها به آن اضافه مي شود. در لبنان اين پول کلاني است، اما در قياس با فوتبال اروپا، بديهي است که چيزي خاص نبوده و اصولا قابل قياس نيست. يک بازيکن ملي پوش جدا از اين که براي کشورش بازي کند يا نه، بايد 500 دلار به اضافه پاداش در ماه دريافت کند، اما مسئولان مدتهاي مديد اين رقم را نمي پردازند. حتي اکنون که در مرحله مقدماتي جام جهاني نيز هسيتم، مقامات چنين رفتار مي کنند. بديهي است همين موضوع باعث تنش و درگيري ميان بازيکنان و فدراسيون فوتبال مي شود.
*گفته مي شود درخشش و موفقيت تيم ملي لبنان حتي روي مناسبات هواداران تاثير گذاشته است. آنها که در گذشته با هم خصومت مي ورزيدند، اکنون در کنار يکديگر قرار گرفتهاند. واقعا اينطور است؟
مدتهاي طولاني بسکتبال محبوبترين رشته ورزشي لبنان بود. اکنون فوتبال اين ورزش را با فاصله زياد جا گذاشته است. سالها روي بالکن خانهها شاهد برافراشته شدن پرچم تيمهاي ايتاليايي،اسپانيايي يا آلماني بوديم. خود همين موضوع بيانگر عمق علاقه لبنانيها به فوتبال بود. آن موقع مردمان فاقد شور و هيجان ناشي از يک تيم ملي قوي بودند. اما اکنون آن را در اختيار دارند و همين مسير زندگيشان را تغيير داده است.
|